Thesis_info

تبیین و تحلیل رابطه ملک و ملکوت در تفسیر المیزان و تفسیر التحریر و التنویر

چکيده
موضوع پايان نامه تحليل و تبيين رابطه ملک و ملکوت الميزان و تفسير التحرير والتنويرجناب ابن‌عاشور مي‌باشد جناب علامه هم رويکرد عقلي و هم رويکرد نقلي به اين موضوع دارد در حالي که جناب ابن‌عاشور بيشتر با رويکرد نقلي به موضوع پرداخته است اين موضوع را در سه بخش معرفت‌شناسي هستي‌شناسي و انسان‌شناسي بررسي کردند و به تناسب هر بخش ملک و ملکوت را تحليل و تبيين کرده‌ايم در بخش معرفت‌شناسي صحبت از علم و ارتباط آن با انسان و ارتباط ادراکات انسان با عوالم هستي به ميان آمده است و ادراکات ظاهري و باطني پلي شده براي معرفت عوالم ظاهري و باطني.
در اين بخش جناب علامه علم حصولي را مسبوق به علم حضوري مي‌داند و تجرد علم در کلام علامه جايگاه خاصي دارد در حالي که جناب ابن‌عاشور اگر چه قائل به تجرد علم و ارتباط انسان با علم است ولي سخنان او بسيار مجمل مي‌باشد.
در بخش هستي‌شناسي جناب علامه عالم هستي را فيض واحد حق تعالي مي‌داند که اين فيض واحد داراي مراتب مختلف مي‌باشد و اين مراتب به شدت و ضعف و سهمي که از وجود دارند با هم اختلاف دارند علامه عوالم مختلف وجود را همان عوالم مختلف هستي مي‌داند که عبارتند از عالم عقل و عالم مثال و عالم ماده و عالم هستي را مرکب مي‌داند از حقايق شهودي و غيبي و دنيا و برزخ و قيامت را به عنوان ظاهر و باطن عالم معرفي مي‌کند و جناب ابن‌عاشور عوالم را به عوالم بالا و پايين تقسيم مي‌کند و قائل به عالم ملکوت و مجردات مي‌باشد نظرات هر دو مفسردر اين بخش به هم نزديک استولي جناب علامه علاوه بر رويکرد نقلي با مباني عقلي به اين مباحث پرداخته است در بخش سوم ملک و ملکوت از منظر انسان‌شناسي بررسي شده است جناب علامه نفس انسان را جسمانيه الحدوث و روحانيه البقا مي‌داند و آن را از عالم امر مي‌داند و جنبه ملکوتي و امري انسان را مقدم بر وجود خلقي او معرفي مي‌کند و قائل به تطابق عوالم انساني و عوالم هستي مي‌باشد و جناب ابن‌عاشور نيز انسان را داراي بعد امري و خلقي معرفي مي‌کند و بعد امري او را مقدم بر بعد خلقي مي‌داند و او نيز قائل به تطابق عوالم هستي و عوالم انساني مي‌باشد.

کلمات کليدي:
ملک، ملکوت، عوالم، مراتب، عالم امر، عالم خلق، خزائن.