Thesis_info



جزئیات پایان نامه انتخابی شماره 101

توجه: دریافت فایل الکترونیکی پایان نامه ها فقط برای افراد دارای مجوز قابل دسترس می باشد.

عنوان پایان نامه:

مقایسه و نقد و بررسی آراء شهید مطهری و دکتر شریعتی درباره علل انحطاط مسلمین

نویسنده: علی الهی تبار
استاد راهنما: نعمت الله صفری فروشانی -
استاد مشاور: ابوالفضل عابدینی لیواری -
استاد داور: سیدعلیرضا واسعی -
مقطع: کارشناسی ارشد
گرایش: تاریخ و تمدن اسلامی
تاریخ دفاع: 28/06/1389
چکیده:

چکيده
کليد واژه¬ها: انحطاط مسلمين، پروتستانتيسم اسلامي، احياي تفکر ديني.
مسأله انحطاط مسلمين يا رکود تمدن اسلامي از جمله پرسش هايي که ذهن انديشمندان معاصر جهان اسلام را به خود مشغول داشته است. در يک نگاه کلان مي‌توان انديشوران اين عرصه را به دو گروه تقسيم کرد:
گروه اول، اسلام را عامل انحطاط می‌دانند و بر اين باورند که اسلام در ذات آموزه‌هاي خويش، عناصري انحطاط‌زا دارد.
گروه دوم، اسلام را عامل انحطاط نمي‌دانند و معتقدند اسلام در آزمون تاريخي خود سربلند بيرون آمده است و نشان داده، ديني حرکت آفرين، هدايتگر و تأمين‌کننده سعادت دنيوي و اخروي است. استاد مطهري و دکتر شريعتي از همين تبارند.
استاد مطهری، انحطاط مسلمین را نه به‌واسطه آموزه‌های اسلامی و ذات و اصل دین اسلام، بلکه به دلیل دورافتادگی خواص و عوام مسلمین از آموزه‌های اصلیش می‌داند که در گذر تاریخ چهره پوشانده، نیازمند غبارروبی و رونمایی دوباره است. وی گناه اصلی انحطاط را متوجه خواص می‌کند و رشد قشریگری و مخالفت با عقل؛ افراط در تحمیل اندیشه‌های به ظاهر نوآورانه و روشنفکرانه بر آموزه‌های اصیل اسلامی؛ بی‌توجهی به توصیه‌های دینی در خصوص موضوع‌شناسی، مسأله‌یابی و پیروی از روش پژوهش‌های علمی؛ تفکیک علوم دینی از غیردینی و عدم تبیین و تفسیر مناسب از آموزه‌های اسلام را از جمله خطاهای این طبقه بر می‌شمارد. اگرچه وی به نقش دیگر عوامل درونی و بیرونی بی‌توجه نیست، اما برنقش خواص تأکید می‌کند و به دنبال بررسی دیگر عوامل، راهکارهای برون رفت را می‌جوید. او راه را همان حیات و زندگانی برگرفته از آموزه‌های اصیل اسلامی می‌داند که برمنطق قرآن استوار است؛ از این‌رو است که «احیای فکری دینی» را پیشنهاد می‌دهد و با برجسته‌سازی اجتهاد پویا و مطرح نمودن سازمان روحانیت به عنوان سازمان رهبر در مسیر اصلاح و تأکید بر اتحاد و همبستگی مسلمین، بسته برنامه‌ای خود را جهت برون‌رفت سامان می‌بخشد.
دکتر شریعتی با درکی که از غرب علمی، سرمایه‌داری و مارکسیستی پیدا کرده بود و از سوی دیگر بر مبنای شناختی که از جامعه ایرانی ـ اسلامی داشت به طرح مسأله انحطاط و عقب‌افتادگی به عنوان یک مسأله فراگیر اجتماعی پرداخت و از آن‌جا که دغدغه دفاع از اسلام را داشت و جامعه ایرانی را دارای سرشتی دینی می‌دانست که تاریخی طولانی آن را پشتیبانی می‌کرد، این مسأله را با رویکردی مذهبی دنبال نمود. بر شمردن علل درونی انحطاط مسلمین، تحلیل وی از نقش استعمار به ویژه استعمار فرهنگی و باورش نسبت به تقدم فرهنگ اسلامی بر ایدئولوژی، او را به راهکار «پروتستانتیزم اسلامی» در مسیر تحقق «نوزایی اسلامی» رسانید.
در مجموع، هر دو انديشور، اسلام را در ذات، حرکت آفرين، حيات بخش، هدايتگر و تمدن¬ساز مي¬دانند. آنان در علت¬پژوهي خويش علت¬هاي دروني را بر علل بيروني مقدم دانسته، آن¬ها را بسترساز علل بيروني مي¬دانند و به اين لحاظ علت پژوهان درون گرا محسوب مي¬شوند. در عين حال هر دو بر اين باورند که می‌توان جوامع اسلامي را در مسير برون رفت از وضعيت فعلي قرار داد و راهکار آن نيز بازگشت به اسلام اصيل است.