گزارش پیش‌نشست تخصصی دوم «کنگره بین‌المللی اندیشمندان قرآن‌پژوه»

گزارش پیش‌نشست تخصصی دوم «کنگره بین‌المللی اندیشمندان قرآن‌پژوه»

یکشنبه, ۳۰ مهر, ۱۴۰۲

پیش‌نشست علمی دوم از سلسله نشست‌های تخصصی قرآن و علوم کنگره بین‌المللی اندیشمندان قرآن‌پژوه با عنوان (بررسی دیدگاه‌های مبتنی بر قرآن و علوم هارون یحیی در کتاب قرآن و علم) در روز سه شنبه ۲۵ مهر در سالن امام رضا(علیه‌السلام) دانشگاه معارف اسلامی با حضور اساتید و دانشجویان دانشگاه برگزار گردید.
در ابتدای جلسه حجت‌الاسلام‌ دکتر رضایی‌مهر، دبیر علمی جلسه، توضیحاتی درباره تفسیر علمی؛ علل گرایش به تفسیر علمی و معیارهای آن پرداختند. در ادامه این نشست حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر اویسی بیان داشت، جریان تفسیر علمی، یکی از ابعاد تفسیر عصری است؛ و برای ورود به این تفسیر لوازمی نیاز است، بدین معنی که مفسر، مبانی اولیه تفسیر را باید بداند.
سپس اشاره فرمودند که: روش درست تفسیر موضوعیت دارد. (یعنی حتی اگر شما به نتیجه درستی رسیده باشید اما روش رسیدن به آن غلط باشد باز این مورد بنا بر نظر علامه طباطبایی تفسیر به رأی می‌باشد.)
آنگاه ضمن بر شمردن ادوار مختلف در جریان تفسیر بیان فرمودند که: در قرن اول و دوم هجری، یک دسته از فرمایشات و روایات پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) هست که می‌توان از آنها اشارات علمی نسبت به قرآن را برداشت کرد (یعنی خود روایت ، تفسیر روایی محسوب می‌گردد.)
در دوره دوم (قرن ۶ هجری ): محمد غزالی در کتاب احیاء العلوم؛ با نگاهی افراطی معتقد است هرچه بخواهید در قرآن هست.
دکتر اویسی گفت: با ورود اروپا به رنسانس، دغدغه‌ای برای مسلمانان ایجاد شد و آن، درگیری بین اربابان کلیسا و اربابان علوم طبیعی بود. از یک سو اربابان کلیسا قائل بودند که خورشید به دور زمین می‌گردد و یا در انجیل یا تورات کروی بودن زمین زیر سوال می رفت و از سوی دیگر دانشمندانی چون گالیله با روش هایی تجربی و حسی ثابت می نمودند که زمین به دور خورشید می گردد و یا اثبات می نمودند که زمین کروی است.
از طرفی دیدند که با این تفکر ضد دین و طبیعت گرایانه، پیشرفت دنیوی حاصل شد و اصاله الحس جواب داد. وعلاوه بر آن، افرادی چون میرزا ملکم خان و نیز، افرادی که توسط امیرکبیر فرستاده شدند تا علم روز دنیا را تحصیل نمایند و سپس آن را در ایران پیاده کنند (که یکی از بارزترین این افراد تقی‌زاده است) به ایرانی‌ها القاء می‌نمودند که توان تولید هیچ چیزی را ندارند.
ایشان بیان داشت: اگر بخواهیم کتاب «قرآن و علم» را بررسی کنیم:
۱- باید به لوازم آن ملتزم باشیم. لوازم آن این است که آنچه من به عنوان تفسیر علمی یا تفسیر عصری نقل می‌کنم، احتمالی در کنار احتمالات دیگر است و قطعی نیست( که آقای هارون یحیی چنین چیزی نمی‌گوید )
۲- باید نظریات مفسران دیگر را ببینیم. (حداقل مفسران مشهور را)
۳- آیا واقعاً آیات تاب این برداشت من را دارد یا خیر
مطلب دومی که مهم است تعریف معجزه است. آیا هر آموزه علمی که از قرآن گرفته می‌شود معجزه محسوب می‌گردد؟ ( معجزه باید انسان را به اعجاز درآورد)
وی گفت، اشارات علمی قران سه گونه است: ۱- گاهی عبرت ساز است. ۲- گاهی شگفتی ساز هستند. ۳- گاهی اعجاز است.
دکتر اویسی در ادامه به بررسی کتاب القرآن و العلم هارون یحیی پرداخت و اظهار داشت: اما کتاب قرآن و علم (هارون یحیی) وقتی به ساختار آن نگاه می‌کنیم ؛
فصل اول : مربوط به تکوین و هستی شناسی است. ( اعجاز در آیات خلقت)
خلقت آسمان، زمین، ۷ آسمان، رعد و برق و تراکم ابرها
فصل دوم: اعجاز علمی در آیه‌های مربوط به انسان را بحث می کند ( انسان شناسی علمی )
فصل سوم: اعجاز علمی در آیه‌های مربوط به زمین را بحث می‌کند. و مناسبتر آن بود که فصل تکوین را دو قسمت می‌کرد: الف – جمادات ب – حیوانات و گیاهان
فصل چهارم: عنوان داده و عنوانش خبری است در حالی که عنوان نباید خبری باشد.
« قرآن از غیب خبر می‌دهد» این عنوان خبری است و صحیح نیست. بلکه می‌بایست این گونه عنوان می‌داد :
«اخبار قرآن از غیب»
فصل پنجم: اعجاز قرآن در اخبار از اتفاقات گذشته، که بهتر بود نویسنده، این‌ها را دو فصل می نمود ( تبدیل به نوشتار اول و نوشتار دوم می نمود) یعنی اخبار‌های قرآن گاهی تاریخی است و گاهی غیبی.
ایشان پس از بررسی ساختار کتاب وارد مصادیق شدند و به بررسی برخی از دیدگاه‌های هارون یحیی در متن کتاب القرآن و العلم پرداختند.
۱- هارون یحیی، آیاتی را مطرح می‌کند مثلاً یکی از این آیات مربوط به وزن ابرهاست. هُوَ ٱلَّذِی یُرِیکُمُ ٱلبَرقَ خَوفا وَطَمَعا وَیُنشِئُ ٱلسَّحَابَ ٱلثِّقَالَ (رعد/ ۱۲) هارون یحیی این گونه نوشته که: وزن ابرها (مخصوصاً ابرهایی که باران تولید می‌کنند) حاوی ۳۰۰هزار تن آب است.
این حقیقت که حجم زیادی آب در هوا معلق بماند، اعجاز قرآن است.( قرآن توجه ما را به سنگینی ابرها جلب می‌نماید.) ثقال ، در «قاموس قرآن» آیت الله قرشی، به چیزی که سنگین و گران بار است( در مقابل خفت) معنی شده.
از طرفی آیت الله مکارم فرموده‌اند : این سنگینی به واسطه آبی است که ابرها حمل می‌کنند. علامه در المیزان نیز چنین فرموده‌اند، همچنین آیت الله صادقی تهرانی. این مطلب در کنار مطلب علمی که هارون یحیی نقل کرده قطعاً جزء شگفتی‌های قرآن هست اما اعجاز نیست ( این مطلب را در کتاب معجزات القرنیه آورده است و اسم آن را معجزه گذاشته اما ما معجزه بودن آن را قبول نکردیم ) البته این مطلب چیزی از ارزش‌های قرآن کم نمی‌کند.
۲- وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَأتِینَا ٱلسَّاعَهُ قُل بَلَى وَرَبِّی لَتَأتِیَنَّکُم عَلِمِ ٱلغَیبِ لَا یَعزُبُ عَنهُ مِثقَالُ ذَرَّه فِی ٱلسَّمَوَتِ وَلَا فِی ٱلأَرضِ وَلَا أَصغَرُ مِن ذَلِکَ وَلَا أَکبَرُ إِلَّا فِی کِتَب مُّبِین (سبا / ۳)
هارون یحیی می‌گوید: این قضیه اتم است. وی می‌گوید: فیلسوفان یونانی قائلند که اتم چیزیست که قابل تجزیه نباشد، اما علم جدید وقتی اتم را شکافت این مفهوم دگرگون شد. بعد از شکافت اتم، می‌بینیم که هر اتم از ذراتی به نام نوترون (خنثی) و پروتون (مثبت) و الکترون (منفی) تشکیل شده است.
هارون یحیی چیز جدیدتری می‌گوید : او می‌گوید امروزه ذرات کوچک‌تری هست به نام کوارک. بنابراین وقتی صحبت از ذره می‌شود، مراد همان کوارک است. یا منظور از «ذره»، اتم است و «اصغر من ذلک» ، کوارک محسوب می‌شود.
سنگ بنای ذره، نوترون و پروتون است؛ آن چنان که ایشان می‌گوید ۸۰ درصد اتم مربوط به هسته آن است و ۲۰ درصد مابقی که فضایی نامرئی است، مربوط به الکترون است که دور آن می‌چرخد. زمانی که هارون یحیی این مطالب را می نویسد ؛ این مطالب کشف شده بود. اگر بخواهیم به این صورت به سراغ تفسیر قرآن برویم کار یک روحانی تنها نیست. بایستی متخصصی که آشنا با فیزیک است کنار مفسر قرار گیرد. پس فردی مثل هارون یحیی به تنهایی نمی‌تواند چنین تفسیری را از قرآن بیان نماید.
]دانشمندان[ زیست شناسی پرتویی می‌گویند : این کوارک که شما می‌فرمایید قدیمی شده بلکه هسته اتم از پوزیترون ، نوترینو و مزون تشکیل شده است. بنابراین معلوم می‌شود علمی که قطعی نیست، فقط در حد احتمال تفسیری باقی می ماند.چه بسا فردا همین هم نقد شود و معلوم شود که هر یک از این‌ها خود از چندین ذره ریزتر تشکیل شده است. پس چنین مطالبی را نمی‌توان تفسیر قرآن محسوب نمود و این خطرناک است.
۳- وَٱلَّذِی نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَاءِ مَاءَ بِقَدَر فَأَنشَرنَا بِهِۦ بَلدَه مَّیتا کَذَلِکَ تُخرَجُونَ (زخرف / ۱۱)
هارون یحیی می‌گوید: تحقیقات نشان داده، مقدار بارانی که در جهان می‌ بارد عدد معینی است. حال سوال ما اینست که، آیا واقعاً کسی پیدا شده که این‌ها را اندازه گرفته؟ یا احتمالات است؟ در نهایت ایشان اینگونه می‌گوید که حجم بارش، به سرعت نزول هم بستگی دارد مثلاً اگر هزار لیتر در نیم ساعت ببارد ممکن است باعث سیل نشود اما اگر همین هزار لیتر در ۵ دقیقه ببارد باعث سیل خواهدشد چون زمین کشش ندارد که آن را جذب کند.
هارون یحیی می‌گوید : این مطلب در قرن بیستم کشف شد. حال اگر به فرض به حرفش اعتماد کنیم و بگوییم از نظر علمی هم یک علم قطعی باشد (به فرض)، اگر قرآن چنین حرفی را زده باشد اعجاز علمی می‌شود.
دکتر اویسی در تبیین معنای قدر بیان داشت: در لسان العرب، قدر به معنای قضا و حکم آمده و آیت الله مکارم «قَدَر» را به معنای «اندازه معین» گرفته و هم مرحوم علامه طباطبایی فرموده : «قَدَر» به معنای «امر ناشی از اراده و تدبیر» است.
از آنجا که این مطلب علمی از طرف خداوند متعال، در قرآن زودتر از دانشمندان قرن بیستم بیان شده (و به فرض که قطعی هم باشد) می‌توانیم بپذیریم و الا اگر این فرض اشتباه باشد و این نظر، نظر قطعی علمی نباشد فقط در حد احتمال تفسیری باقی می‌ماند و آن هم دیگر اعجاز نخواهد بود .
۴- مَرَجَ ٱلبَحرَینِ یَلتَقِیَانِ _ بَینَهُمَا بَرزَخ لَّا یَبغِیَانِ (الرحمن /۲۰ و ۱۹)
هارون یحیی می‌گوید : من از این آیه عدم اختلاط دریاهای زمین را استخراج می‌نمایم. بعد مثال می‌زند به دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس، با اینکه همواره در معرض تماس با یکدیگر هستند به علت درجه حرارت و چگالی با یکدیگر مخلوط نمی‌شوند.
آیا این‌ها را عرب عصر نزول فهمیده؟ (قطعاً نفهمیده) ؛ این‌ها به وسیله غواصی کردن و عکس و فیلم گرفتن مشخص شده است. پس می‌توان گفت این آیه شریفه در کنار آیات مشابه دیگر، می ‌تواند اعجاز قرآن گفته شود.
آیات :
۵- سُبحَنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلأَزوَجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ ٱلأَرضُ وَمِن أَنفُسِهِم وَمِمَّا لَا یَعلَمُونَ (یس/۳۶)
هارون یحیی می‌گوید: این آیه به چیزهایی اشاره می‌کند که مردم زمان نزول آنها را نمی‌شناختند. وی می‌گوید که این‌ها معجزه است و بعد از اختراع میکروسکوپ، انسان موفق به دیدن آنها شد مثل باکتری، قارچ، ویروس و انگل.
پس هارون یحیی مما لا یعلمون را به سمت موجودات ذره بینی برد.
سئوال اینجاست که چرا «مما لا یعلمون» جن نباشد، چرا فرشته نباشد، چرا موجودات دیگر نباشند؛ مگر ما از کهکشان ها و سیاه چاله ها چیزی می دانیم؟ این ها هم موجوداتند. علامه طباطبایی تفسیر علمی ننوشته ، اما حواسش بوده که شامل همه چیز بشود.
علامه طباطبایی در خصوص «مما لا یعلمون» می فرماید این عدم آگاهی و عدم علم ، ممکن است به اصل وجود ناشناخته باشد (چیزی را خدا خلق کرده و ما نمی دانیم که چیست) یا به کیفیت پیدایش آنها (می دانیم این چیز است اما نمی دانیم چگونه به وجود می آید) یا به نحوه ی زندگی آنها (نحوه تکثیر و نحوه شکار و…).
بنا براین با توجه به این که «اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال» معلوم می شود که تفسیرایشان از آیه باطل است.

منبع خبر: روابط عمومی