گزارش کرسی ترویجی با عنوان؛ «تفسیر «استعفاف» و راهکارهای دستیابی به آن با تأکید بر آیه ۳۳ سوره نور»

گزارش کرسی ترویجی با عنوان؛ «تفسیر «استعفاف» و راهکارهای دستیابی به آن با تأکید بر آیه ۳۳ سوره نور»

چهارشنبه, ۲۱ دی, ۱۴۰۱

به همت معاونت پژوهشی دانشگاه معارف اسلامی کرسی ترویجی با عنوان «کاربست‌های عقل تفسیری با تأکید بر محدوده آن» در تاریخ دوشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱ در دانشگاه معارف اسلامی قم برگزار شد. در این کرسی حجت‌الاسلام آقای دکتر محمدهادی منصوری (استادیار دانشگاه معارف اسلامی) به‌عنوان ارائه‌دهنده و حجت‌الاسلام آقای دکتر جعفر جدیری (استادیار دانشگاه معارف اسلامی) و جناب آقای دکتر علیرضا کمالی (استادیار دانشگاه معارف اسلامی) به‌عنوان ناقد و نیز حجت‌الاسلام آقای دکتر کامران اویسی (استادیار دانشگاه معارف اسلامی)، به‌عنوان دبیرعلمی حضورداشتند.
در ابتدای کرسی دکتر منصوری به طرح استعفاف در آیه ۳۳ سوره نور که با عبارت «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» به کار رفته پرداختند. ایشان با اشاره به این نکته که چون آیات ۳۲ و ۳۳ سوره نور هم موضوع هستند، با هم به آنها نگاه می شود: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم‏* وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاکُمْ وَ لاتُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحیم‏». استعفاف از باب استفعال دارای معنای طلب و به معنای خویشتن داری و عفت طلبی است. باید بررسی شود که چرا بعد از دستور نکاح، استعفاف آمده. آیا شامل همه افراد چه همسردار و چه غیر همسردار می شود و عمومی است یا فقط بی همسران را شامل می شود که عفت گزینند و در نتیجه اختصاصی است. ایشان در ادامه این طور به طرح بحث پرداختند که چه راهکارهایی برای استعفاف وجود دارد. از نگاه ایشان برای استعفاف راهکارهای فردی و اجتماعی وجود دارد اما چون انکاح (به ازدواج درآوردن) یک بحث اجتماعی است و از طرفی رعایت قاعده سیاق نشان می دهد که باید انکاح و استعفاف با هم فرق داشته باشند و استعفاف دیگر نباید به معنای انکاح باشد، راهکارهای آن هم بیشتر جنبه فردی دارد تا اجتماعی. دکتر منصوری همچنین ابراز داشتند که استعفاف در آیات قرآن چندبار به کار رفته که یکی پاکدامنی است مانند آیه مورد بحث، یکی درباره زنان دارای کهولت سن است که خویشتن داری از کشف حجاب مد نظر است و یکی هم به معنای خویشتن داری در زمینه اقتصادی و تغذیه و جلوگیری از پرخوری است. عفت نیز در قرآن به صورت صریح و غیر صریح چندین مرتبه به کاررفته است. مانند عفت در کلام و قول و … . بلوغ هم سه نوع است: بلوغ جنسی، عقلی، شرعی. حکم استعفاف از نظر مفسران وجوب است زیرا امر بوده و دلالت بر وجوب دارد. اما حکم انکاح سه قول دارد: ندب (استحباب)، وجوب، اباحه. ارائه دهنده محترم در ادامه به بیان دیدگاه ها در خصوص تفسیر استعفاف پرداختند. از نگاه ایشان در تفسیر استعفاف دیدگاه هایی وجود دارد: مثلا از طریق روزه گرفتن به سبب روایت نبوی محقق می شود و اینکه از طریق ازدواج هم استعفاف حاصل شود، محل نزاع کلانی است. روایتی در این زمینه مستمسک این دیدگاه است: معاویهْ ‌بن‌وهب نقل می‌کند: امام صادق درباره‌ی کلام خداوند متعال: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّی یُغْنِیَهُمْ اللهُ مِن فَضْلِهِ»، فرمود: «ازدواج کنند تا خداوند، آنان را از فضل خویش بی‌نیاز گرداند». درباره این حدیث برخی مانند مرحوم غفاری توجیه کرده اند که «هذا التفسیر لا یلائم عدم الوجدان الا بتکلف و یحتمل سقوط لفظه «لا» من اول الحدیث او نقول: المراد بالتزویج: التمتع کما یأتی فی أبواب المتعه کراهته مع الاستغناء». خلاصه نظر دکتر منصوری این است که استعفاف با انکاح تفاوت دارد و انکاح برای ازدواج دائم و استعفاف، دستور ویژه ای برای ازدواج موقت است.
در ادامه نشست حجت‌الاسلام دکتر جدیری به عنوان ناقد کرسی به ارائه ی نکات خود پرداختند. ایشان نقد های خود را این طور بیان کردند که در متن کرسی آمده رویکردهای افراطی و تفریطی مورد تایید ادیان الهی نیست. پس رهبانیت چه میشود که مسیحیت قبول دارد؟ تعریف عفت از سوی نویسنده دیده نشد. اگر عفت یعنی خویشتن داری پس رابطه آن با تقوا و تفاوت و مشابهتش چیست؟ عنوان مهار طوفان غریزه جنسی باید به گونه ای تغییر یابد که شامل همه انواع عفت شود. رابطه حیا و عفت مشخص نشده یا برای بنده معلوم نشد. اینکه مثلا کرامت انسانی راهکار عفت ورزی است صحیح اما چگونه می توان به کرامت انسانی رسید. یعنی مکانیزم رسیدن به خود این راهکارها هم باید گفته می شد. آیا واقعا با یک استعاذه یا روزه می توان طوفان غریزه جنسی را مهار نمود؟ بلوغ نکاح یعنی از لحاظ جنسی توانایی پیدا کند اما از نظر جسمی هم توانا باشد مبهم است. رابطه تقوا و صبر با عفت ورزی مشخص نیست. این نیرو و انرژی که عفت ورزی کنیم را از کجا بگیریم؟ در خود قرآن می توان نیروهای انگیزشی را پیدا کرد. مانند سه مفهوم ترس، امید، محبت به عنوان انگیزشهای عفت ورزی. توجه به قلمرو عفت نیز مهم است. مثلا عفت فردی یعنی در خلوت و عفت اجتماعی یعنی در جلوت و هر کدام مکانیزم های خود را می طلبد. عفت ورزی آیا باید به صورت یک چیزی محدود در زمانی خاص در نظر گرفته شود یا یک صفت که در همه زمانها و مکانها اگر باشد، پایا است؟ بحث عوامل زیستی و بدنی نیز جایش خالی بود.
سپس آقای دکتر کمالی به نقد نظرات ارائه دهنده محترم پرداختند. ایشان با طرح این نکته که مباحثی که درباره غریزه آمده مستند نیست و در معناشناسی استعفاف از ثلاثی مجرد شروع شود نه مزید، اشاره کردند که در جاهایی گفته شده اهل لغت اما فقط به ابن منظور آدرس داده شده که باید به چند نفر ارجاع داده شود. علاوه بر اینکه منابع دست اول برای لغت استفاده شود نه لغتنامه‌های قرن هفت و هشت. خلاصه ی دیگر نقدهای آقای دکتر کمالی به این شکل است: در جایی اسم نویسنده ناقص است مانند راغب که باید راغب اصفهانی باشد. در جایی گفته شده بانوی اصفهانی که باید بیاید سیده نصرت بیگم امین. اگر تیتر می زنید یعنی می خواهم کار مستوفا و کاملی ارائه دهم اما در بحث انواع عفت در قرآن، ناقص آمده پس تیتر نزنید. عفت قول را گفته اید اما عفت ید و رجل و … را نگفته اید. اینکه حکم استعفاف که فعل امر است و دلالت بر وجوب دارد چگونه اختلاف شده و اقوال دیگری مانند اباحه و ندب هم پدید آمده را توضیح نداده اید. راهکارهای فردی کلی گویی است و باید سعی می شد که عصری و به روز شود. راهکارها باید به گونه ای باشد که در همه جا برای افراد کاربرد داشته باشد نه فقط برای جامعه اسلامی و فردی که در آن زندگی می کند. مسلمانان خارج نشین حتی در برخی کشورهای اسلامی این مشکل را دارند که مثلا در راهکار کنترل معاشرت، چگونه می توانند این کار را بکنند در حالی که حجاب ممنوع است. راهکار درمانی مثل توبه از محل بحث خارج است. بهتر است چون این بحث صبغه روانشناسی هم دارد، از منابع این دانش هم بهره گرفته می شد.
دکتر اویسی به عنوان دبیر علمی کرسی نیز در پایان متذکر شد که این بحث، گسترده است و برخی نقدها به دلیل گستردگی کار است. نیز بحث اینکه در بلوغ نکاح، بلوغ جسمی هم در نظر گرفته شود، سبب می شود که ازدواج نابالغان از مقوله نکاح نباشد و این خلاف قول فقها است و باید به صورت مستقل از منظر فقهی بحث شود که چنین شرطی در نکاح هست یا نه. در پایان دکتر منصوری به برخی از اشکالها پاسخ دادند و برخی را نیز پذیرفتند.

منبع خبر: معاونت پژوهشی