جزئیات پایان نامه انتخابی شماره 226
توجه: دریافت فایل الکترونیکی پایان نامه ها فقط برای افراد دارای مجوز قابل دسترس می باشد.
عنوان پایان نامه: |
بررسی اندیشه سیاسی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی(با رویکرد انتقادی نسبت به دیدگاهها و تفاسیر دیگر درباره اندیشه سیاسی آخوند) |
نویسنده: |
علیرضا جوادزاده |
استاد راهنما: |
محمد جواد نوروزی فرانی - |
استاد مشاور: |
یعقوب توکلی واسکس - |
استاد داور: |
نجف لک زایی - موسی فقیه حقانی - حسین احمدی - |
مقطع: |
دکتری |
گرایش: |
انقلاب اسلامی |
تاریخ دفاع: |
06/09/1393 |
چکیده: |
چکيده پاسخ به اين سؤال که «انديشه سياسي آخوندملامحمدکاظم خراساني در عرصة مشروعيتِ حکومت در عصر غيبت چه بود، و اين انديشه چه نسبتي با مشروطهخواهي وي داشت؟»، مبتني بر توجه به وجود دو مقام و مَنظَر در انديشهورزي سياسي است: نتيجة يک مقام را «انديشه سياسي ثابت»، و نتيجة منظر ديگر را «الگوي سياسي»، بيان ميکنيم. «انديشه سياسي ثابت»، عبارت است از مجموعه گزارههاي انتزاعي، کلي و دائمي در حوزة سياست که اصالتا، ناظر به محيط سياسي نيست؛ در مقابل، «الگوي سياسي»، بخشي از انديشه سياسي است که با توجه به مباني و انديشه سياسي ثابت، اصالتا در پاسخ به محيط سياسي ارائه ميشود. بر اين اساس، انديشه سياسي ثابت آخوند خراساني در حوزة مشروعيت حکومت، مراتب چهارگانة طولي حاکميت: معصوم، فقيه جامعالشرايط، شيعه عادل و مسلمان فاسق را تشکيل ميدهد؛ در نتيجه، مرحلة اول از حقّانيت حکومت در عصر غيبت، منحصر به فقيه جامعالشرايط است. آخوند خراساني، از يک سو، با در نظر داشتن اين انديشه سياسي ثابت دربارة مشروعيت حکومت، و نيز توجه به برخي اصول ديگر انديشه سياسي ثابت (همچون: لزوم دفع و تقليل ظلم، وجوب نفي سلطه کفار، وجوب امر به معروف و نهي از منکر، و حُسن مشورت)، و از سوي ديگر، با نظر به محيط سياسي ايرانِ عصرِ مشروطيت، ضمن آن که تشخيص داد شرايط و امکان عملي حکمراني فقهاي جامعالشرايط در آن زمانه وجود ندارد، با برداشت و تفسيري اسلامي از قانون اساسي مشروطه ايران و متمم آن، به حمايت و سپس رهبري نهضت و نظام مشروطيت اقدام کرد. تفسير اسلامي وي ـ و ديگر علماي مشروطهخواه ـ از نظام مشروطيت، موجب تولد الگوي سياسي «مشروطة اسلامي» گرديد. اين الگو، در مقايسه با الگوي سياسي «دو سويهاي حاکميت» (که قبل از مشروطه برقرار بود)، ضمن کاستن ظلم و کمکردن اختيارات شاه و دربار، اولا، مردم را در نظام سياسي و امور کشور وارد مينمود، و ثانيا، اختيارات فقها را بيشتر ميکرد؛ چنان که به لحاظ تاريخي، در زمينهسازي الگوي سياسي «جمهوري اسلامي» تأثيرگذار بوده است. آنچه از برخي أسناد استنباط شده است، و نيز گزارشها و تحليلهايي که بيان ميکند: آخوند، مخالفِ انحصارِ مشروعيتِ حکومت در عصر غيبت به فقيهان بوده، (و از نظر وي، ملاک حقّانيت حکومت در اين دوره، خواست مردم است)، از يک سو مبتني بر خلط ميان «انديشه سياسي ثابت» و «الگوي سياسي»، و از سوي ديگر، داراي ايرادات سندي و دلالي ميباشد؛ در نتيجه، نميتواند فرضية مخالفِ نوشتارِ حاضر را ثابت نمايد.
واژههاي کليدي: انديشه سياسي، انديشه سياسي ثابت، الگوي سياسي، عمل سياسي، محيط سياسي، و مشروطه اسلامي. |