برگزاری نشست «واکاوی جنبه های اسلام خواهی نهضت جنگل»
شنبه, ۱۷ آذر, ۱۳۹۷دومین جلسه از «سلسله نشستهای انقلاب اسلامی؛ رهیافتها و رویدادها» با موضوع « واکاوی جنبه های اسلام خواهی نهضت جنگل» با سخنرانی استاد میثم عبداللهی و به همت انجمن علمی دانشجویی انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی در روز دوشنبه ۱۲ آذر ۹۷ در سالن علامه طباطبایی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد.
آقای میثم عبداللهی در ابتدای این نشست گفت: نهضت جنگل، به مدت هفت سال از سال ۱۲۹۴ تا ۱۳۰۰طول کشیده است و بعد از نهضت امام خمینی (ره) طولانی ترین نهضت معاصر ایران است.
نویسنده کتاب سردار شهید جنگل افزود: فعالیتهای نهضت جنگل در قالب مشروطه خواهی بود و خود میرزا کوچک از مجاهدین دوران مشروطه بود که در جنگهای مهمی علیه محمدعلی شاه قاجار شرکت کرده بود و در فتح تهران هم حضور داشت.
نهضت جنگل، افتخار ایران
وی افزود: این افتخار ملت ایران است که در جنگ جهانی اول، غیرتمندانی بودند که در اکثر نقاط ایران، در مقابله با اشغال کشور به دست بیگانگان قیام کردند مانند رئیسعلی دلواری در منطقه دشتستان جنوب که مستقیما با انگلیسیها جنگید. همچنین قیام سنجر خان در کردستان و قیامهای دیگری که در بسیاری از نقاط ایران رخ داد. ولی در جنگ جهانی دوم و بعد از فرار رضاشاه، در زمان اشغال ایران به دست قوای انگلیس و شوروی، هیچ قیامی صورت نگرفت! چون تمام این کانونهای مبارزاتی مردم ایران خصوصا عشایر، توسط رضاشاه نابود شده بودند و خلع سلاح شده بودند. مهمتر اینکه خود حکومت رضاخان که ۶۰ درصد بودجه کشور را صرف بودجه نظامی میکرد و خود را موسس ارتش نوین ایران می دانست ولی با این حال ارتش او در ۳ شهریور ۱۳۲۰، حتی یک روز مقاومت نکرد. آنجا هست که اثر ارزش قیام ۷ ساله میرزا کوچک و قیام ۶ ماهه رئیسعلی مشخص میشود و دلاورمردانی بودند که پول و بودجه دولتی نداشتند ولی کارهای بزرگی کردند.
ایشان ادامه داد: میرزا کوچک یک طلبه علوم دینی بود که در مدارس دینی رشت و تهران تحصیل کرده بود و طلبه فاضلی بود. در تهران نزد آیت الله شیخ محمدحسین یزدی شاگردی کرد و در مدرسه محمودیه تهران سکونت داشت. او ملبس به لباس روحانیت و از طلاب فاضل رشت بود و در ابتدای مشروطه ۲۶ ساله بود و از روحانیون فاضل رشت بود.
دوران مشروطه فعالیتهای سیاسی در قالب انجمنها انجام میشد. در حدود ۱۵ انجمن با گرایشات مختلف در رشت مشغول فعالیت بودند. در تهران هم بیش از ۵۰ انجمن کوچک یا بزرگ فعالیت میکردند. ولی میرزا کوچک در قالب هیچ کدام از اینها خصوصا اجتماعیون عامیون، فعالیت نکرد. اجتماعیون عامیون در رشت تشکیلات عظیمی داشتند و فعالیت های مفصلی در حمایت از مشروطه انجام می دادند و گرایشات سوسیال دموکراسی داشتند.
تاسیس انجمن روحانیون ایران
میرزا کوچک و چند نفر از دوستانش که همگی از روحانیون فاضل رشت بودند، «انجمن روحانیون ایران» را در رشت تاسیس کردند و فعالیتهای او در این دوران در قالب همین انجمن، انجام میشد. در مشروطه دوم هم که احزاب کلاسیک در ایران شکل گرفت و حدود ۲۰ حزب رسمی در تهران شکل گرفت، خصوصا دو حزب دموکرات و اعتدالیون، ولی میرزا کوچک حاضر نشد که عضو هیچ کدام از این احزاب شود. در اواخر مشروطه، از رهبران مشروطه گیلان یعنی میرزا کریم خان رشتی و سردار محیی ناامید شد و ارتباطش را با آنها قطع کرد و نقدهای جدی ای به عملکرد آنها داشت.
آغاز نهضت جنگل
استاد گفت: میرزا کوچک در روز عید فطر سال ۱۲۹۴ شمسی یعنی ۱ شوال ۱۳۳۳ قمری، نهضت جنگل را در جنگل فومن آغاز کرد. همزمان با آغاز جنگ جهانی اول و اشغال ایران به دست قوای روسیه تزاری و انگلیس، نهضت جنگل هم تشکیل شد. این نهضت دو شعار اصلی داشت:
اول: حفظ استقلال ایران و بیرون کردن نیروهای اشغالگر انگلیس و روس
دوم: احیای نهضت مشروطه.
عده ای از مجتهدین برجسته رشت آیات و حجج اسلام سیدمحمود روحانی رشتی، میرزا محمدرضا حکیمی، سید عبدالوهاب صالح ضیابری، شیخ علی علم الهدی، شیخ بهاءالدین املشی، میرمنصور هدی، میرزا کوچک رشتی، هیئت اتحاد اسلام را تشکیل میدادند. میرزا کوچک بازوی اجرایی نهضت جنگل بود. نهضت در ابتدا به همین نام «هیئت اتحاد اسلام» نامیده می شد و این نام همان هیئت علما و مجتهدینی بود که نهضت را تاسیس کردند و هسته رهبری و مدیریت این نهضت را به عهده داشتند و ۵ سال نهضت را رهبری کردند.
او در ادامه گفت: میرزا کوچک نهضت جنگل را در قالب هیچ کدام از احزاب مرسوم آن روز، مانند حزب دموکرات، وارد فعالیت نکرد، بلکه یک تشکیلات جدیدی با نام «هیئت اتحاد اسلام» تاسیس کرد و هسته رهبری را این علما به عهده داشتند. شیخ احمد سیگاری، شیخ محمدحسن آمن، میرزا محمدی انشایی و… از علما و روحانیون بسیار نزدیک به میرزا کوچک بودند و از ارکان نهضت جنگل بودند.
جنگلیها، جنگ های مفصلی با نیروهای انگلیسی و روس تزاری و نیز ارتش قزاق ایران داشتند ولی جنگلیها از جنگ با نیروهای دولتی پرهیز می کردند و آن را برادرکشی می دانستند و سعی می کردند از این کار خودداری کنند.
آقای عبدالهی افزود: روزنامه جنگل، مهمترین اهداف نهضت را بیان کرده است: شعار روزنامه جنگل که از شماره اول روی تمام شماره های این روزنامه در سرلوحه آن درج شده بود، عبارت بود از «این روزنامه فقط نگاهبان حقوق ایرانیان و منور افکار اسلامیان است»[۱]
در شماره ۲۶ روزنامه جنگل، اعلامیه هیئت اتحاد اسلام، در مخالفت با تشکیل «پلیس جنوب» به دست قوای انگلیسی برای تسلط انگلیس بر تمام کشور ایران، منتشر شده و در بخش پایانی این اعلامیه آمده است: «فداییان، بر حسب وظیفه اسلامیت و ایرانیت در مقام دفاع ایستاده و تا آخرین قوای خود مقاومت خواهند کرد. … بسیار بسیار به موقع است اگر با دلی روشن و نیتی پاک و عزمی سخت محکم قیام به وظایف انسانیت و اسلامیت و ایرانیت و استقلال وطن خودتان نمایید. … هیئت اتحاد اسلام.»[۲]
نهضت جنگل از مهمترین مخالفان قراداد استعماری ۱۹۱۹ و مخالف دولت وثوق الدوله ـ عاقد این قرارداد ـ بود.
میرزا کوچک یک شخصیت آرمانی بود و در ایران همه این نگاه را به او داشتند و او را مقدس می دانستند و حتی یک سری نگاه های اسطوره به او وجود داشت که گاهی افسانه سازی حول محور میرزا کوچک وجود داشت که در برخی منابع، این نگاه های عامیانه، بازتاب یافته است.
پیشنهاد حکومت ایران
نویسنده تاریخ معاصر گیلان درباره نقشه انگلیس هم گفت: دولت انگلیس یک بار در خرداد ۱۲۹۷ پیشنهاد حکومت ایران را به میرزا کوچک داد. نیروهای اشغالگر انگلیسی به فرماندهی ژنرال «لیونل چالز دنسترویل» در صدد بر آمدند تا هم گیلان را اشغال کنند و هم از گیلان برای دستیابی به نفت بادکوبه، راهی قفقاز شوند. «کلنل استوکس» انگلیسی و «بازیل نیکیتین» روسی به نمایندگی از دو ارتش روسی و انگلیسی، برای مذاکره با قوای جنگل وارد گیلان شدند و با میرزا کوچک در روستای آتشگاه ملاقات کردند و خواستهشان را مطرح کردند. میرزا کوچک به روسها که به خانهشان برمیگشتند اجازه عبور از گیلان را داد ولی به انگلیسیها که برای کسب منافع استعماری میخواستند به سمت بادکوبه بروند، اجازه عبور نداد. استوکس به میرزا کوچک پیشنهاد داد که در صورتی که با دولت انگلیس، دوستی کند و منافع آنها را تامین کند، انگلیسیها حاضرند که حکومت جنگل به ریاست میرزا کوچک را در ایران به رسمیت بشناسند. میرزا کوچک پیشنهاد حکومت ایران را از سوی انگلیسیها رد کرد و گفت که زیر بار چنین معاملهای نمیرود و برای من و همفکرانم در نهضت جنگل، ایجاد یک حکومت مقتدر زیر نفوذ دولت انگلیس، هیچ افتخاری ندارد.[۳]
انگلیسیها در همین برهه دنبال افراد مختلفی میگشتند تا از میان گزینههای مختلف، کسی را که مناسبترین فرد برای تامین منافع انگلیس در ایران است را به حکومت برسانند و سلسله قاجاریه را به پایان ببرند. در چنین فضایی رضاخان به عنوان یک سرتیپ در ارتش قزاق، توسط کریم خان رشتی مورد شناسایی قرار میگیرد و تا مدتها تحت نظر وی قرار داشت و زمانی که به این مهره نیاز بود، کریم خان او را در مهرماه ۱۲۹۶ (مطابق اکتبر ۱۹۱۷م) به اردشیر ریپورتر ـ رئیس تشکیلات جاسوسی انگلیس در ایران ـ معرفی کرد. اردشیر ریپورتر در خاطراتش درباره نحوه آشناییاش با رضاخان چنین مینویسد: «در اکتبر سال ۱۹۱۷ بود که حوادث روزگار مرا با رضاخان آشنا کرد و نخستین دیدار ما در فرسنگها دور از پایتخت و در آبادی کوچکی در کنار جاده «پیربازار» بین رشت و طالش صورت گرفت.»[۴]
میثم عبداللهی در ادامه به بیان نکته ای درباره نهضت جنگل از زبان مرحوم آیتالله العظمی بهجت فومنی پرداختند. او گفت که آیت الله بهجت ماجرای دیدار استوکس با میرزا کوچک و پیشنهاد حکومت ایران و جواب رد میرزا کوچک به سفیر را با یک واسطه، از شخصی که در آن جلسه حضور داشت، شنیدند و آن را سالها بعد برای امام خمینی (ره) نقل کردند و امام خمینی (ره) از جواب میرزا کوچک به سفیر انگلیس خوشش آمد. نقل آیتالله بهجت، نکتهای که در خود دارد که در هیچ جای دیگری ذکر نشده است و آن این است که بعد از جواب رد میرزا کوچک، سفیر پاسخ میدهد که مدت ۱۴ روز فرصت دارید که فکر کنید و پاسخ مرا بدهید و اگر قبول نکردید، رذلترین افراد را بر شما مسلط میکنم: «… سفیر انگلیس گفت: ما طمع ارضی در کشور شما نداریم؛ ولی طمع در منافع داریم. اگر قبول نکردی، دیگری را که رذل ترینِ مردم است، بر شما مسلّط می کنیم. او ادامه داد: تا چند روز دیگر من در کرمانشاه، و بعد در بصره و بعد در هندوستان هستم. تا چهارده روز، وقت دارید پاسخ بدهید، تا کار را به دست شما بدهیم. دیگری نقل کرد از فرمانداری که با میرزا ارتباط داشته، که بعد از این ماجرا، میرزا را میبیند. میرزا گریه میکند و میگوید: کدام شیر ناپاک خوردهای را برای حکومت ایران پیدا میکنند؟»[۵]
خیانت شوروی
آقای عبدالهی گفت: تا مدتها نهضت جنگل به وسیله تشکیلات هیئت اتحاد اسلام مدیریت میشد ولی انقلاب بلشوییکی در روسیه تزاری و ایجاد کشور شوروی، باعث ایجاد تغییراتی در نهضت جنگل شد. از خرداد سال ۱۲۹۹ش بلشوییک ها میخواستند وارد ایران بشوند ولی میرزا کوچک جلوی آنها را گرفت و با این کار مخالفت کرد.
در این دوران روسها به دنبال یک جمهوری سوسیالیستی کمونیستی در ایران بودند در حالی که میرزا کوچک با این کار مخالف بود و اجازه نمی داد که آنها با این نگاه در ایران فعالیتی کنند. میرزا کوچک یک جمهوری اسلامی ایران تاسیس کرد و در تمام اسنادی هم که از نهضت باقی مانده، میرزا کوچک هیچ جا نامی از جمهوری گیلان، نبرده بلکه همه جا جمهوری ایران است.
میرزاکوچک، بزرگترین مانع بر راه نفوذ کمونیست در ایران
محقق تاریخ معاصر ایران درباره نفوذ روسها در ایران و عملکرد میرزاکوچک در مقابله با آنان گفت: جمهوری میرزا کوچک به دو ماه نکشید چرا که روسها تازه فهمیدند که در مذاکره با میرزا کوچک نتوانسته اند به خواسته هایشان برسند فلذا زیر تعهدشان زدند و شروع به تبلیغات مارکسیستی کردند و نیروهای تبلیغی به رشت فرستادند از جمله سیدجعفرجوادزاده خلخالی که ـ او همان پیشه وری رهبر تجزیه طلبی آذربایجان و خیانت به ملت ایران است. آنها در رشت ۵ روزنامه کمونیستی علیه میرزا کوچک منتشر می کردند از جمله روزنامه «کامونیست». میرزا کوچک هم بدون تعارف، با آنها مقابله کرد و به جنگل رفت و گفت که چنین جمهوری را من قبول ندارم. میرزا یک نامه اعتراضی به لنین رهبر شوروی نوشت و خودش راهی جنگل شد و حتی با کمونیستها جنگید! میرزا کوچک به بزرگترین مانع برای ورود کمونیسم به ایران گردید و جلوی ورود کمونیستم به ایران را گرفت. وقتی میرزا به جنگل بازگشت، کمونیستها علیه نهضت کودتا کردند و احسان الله خان دوستدار رئیس جمهور شد و پیشه وری، در زمره وزرای کابینه کودتا در نهضت جنگل و علیه میرزا کوچک است.
در اسناد هست که میرزا کوچک در دوران دوستی با کمونیستها، به نیروهایش نامه می نویسد که با کمونیستها هیچ ارتباطی نباید داشته باشید. و بارها تاکید میکند که حتی با آنها صحبت هم نکنند! که این نامه ها و تاکیداتی که میرزا کوچک برای ارتباط نداشتن با کمونیستها، خیلی مهم است. خط کشی هایی که میرزا کوچک با جریان مارکسیستی داشت، باعث گردید تا او کارش را به خوبی انجام دهد.
اولین جمهوری در ایران، همین جمهوری میرزا کوچک است و رئیس جمهور هم خود میرزا کوچک است. رهبر معظم انقلاب درباره جمهوری میرزا کوچک در روز ۹ آبان ۱۳۹۱می فرماید: «یک واحد مینیاتوری را ایشان از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی را در رشت و در همان محدودهی خاصّ خودش – گیلان – بهوجود آورده.»
نفوذ در جنگل
نفوذیهای بهایی چون احسان الله خان دوستدار و رضا افشار از بهاییان سرشناس را به جنگل فرستادند و اینها از دورن نهضت را فرو بپاشانند. و موفق هم شدند که نهضت را نابود کنند. احسان الله خان بعدها مشخص گردید که از خاندانهای بهایی معروف شهر ساری بوده است و خودش جاسوس انگلیس بود که در روسیه در سال ۱۳۱۷ محاکمه شد و به جرم جاسوسی برای انگلیس اعدام شد! او عامل انگلیسیها بوده برای به بنبست و نابودی کشاندن نهضت جنگل.
جنایت انگلیسیها
نویسنده تاریخ معاصر ایران درباره نفوذ نیروهای انگلیسی هم گفت: سردار محیی و میرزا کریم خان رشتی تلاش کرده بودند که در نهضت جنگل نفوذ کنند که میرزا کوچک جلوی ورود آنها را گرفت و آنها را راه نداد. این افراد از شخصیتهای مخربی هستند که در مشروطه نقش کلیدی داشتند و همان موقع مشروطه را به انحراف بردند. نقش سردار محیی و میرزا کریم خان رشتی هم در نابودی نهضت جنگل و چپ نمایی که کردند، بسیار منحصر به فرد است و موفق شدند که بعد از مدتها تلاش، بالاخره نفوذ کنند و نهضت را به نابودی بکشند. در برهه ای که احسان کودتا کرده بود، اینها به عنوان مشاور احسان و با تظاهر به چپ روی و چپگرایی آمدند و علیه میرزا کوچک وارد نهضت شدند و توانستند نهضت را از درون فرو بپاشند.
انگلیسیها برای نابودی نهضت جنگل و اینکه رضاخان با خیال راحت به سلطنت برسد، «کمیته آهن» را ایجاد کردند.
او افزود: روسهای شوروی به مراتب خطرناکتر از روسهای تزاری بودند. آنها در عین شعارهای ضد امپریالیستی که سر دادند و نهضت را دچار فروپاشی کردند، با انگلیسیها برای نابودی نهضت، همکاری کردند. کلانتروف نماینده روتشتین سفیر شوری، برای نابودی نهضت جنگل، راهی رشت شد و به قزاقها کمک کرد.
آقای عبداللهی در خاتمه سخنان خود گفت: در دوران پهلوی ها، سعی می کردند میرزا کوچک را یاغی یا تجزیه طلب معرفی کنند و سلطنت طلبها به میرزا کوچک فحش می دادند.
در بخش دوم جلسه آقای عبداللهی به سوالات مخاطبان پاسخ دادند.
[۱] . روزنامه جنگل، س۱، ش۱، یکشنبه ۱۹ شعبان ۱۳۳۵ق، ص۱.
[۲] . روزنامه جنگل، س۱، ش۲۶، یکشنبه ۱۹ جمادی الاولی ۱۳۳۶ق، ص۲ـ۳.
[۳] . سردار جنگل، ص۱۱۸.
[۴] . ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۱۴۷ـ۱۴۸.
[۵] . زمزم عرفان، ص۳۷۷-۳۷۸.